2777
2789

سلام 

خواستم بگم که دیروز مغرب داشتم از بازار میومدم بامامانم بودم مامانم طرف دیوار بود منم جفتش یه چهار راه قبل خونمون بودیم داشتیم میومدی یهو انگار یکی بم گفت کارت وگوشت ازکیف دربیار در آوردم گرفتم دسم بعد یه دقیقه نشده بود فقط حس کردم کیفم کشیده شد بخدا قسم بازوم تا الان درده 


همیشه بهم میگفتن مواظب باش میگفتم نه بابا حواسم هست کسی نمیبره ولی یه جوری اومدن که حتی حس نکردم 

.....کاش به جای این همه باشگاه زیبایی اندام یه باشگاه زیبایی افکار هم داشتیم مشکل امروز ما اندام ها نیستن افکارها هستن!...

باز خوبه شانس اوردی ‌کارت و گوشیو برداشتی گوربابای کیف

تو روزایی که ادم از دشمنش یه زخم میخوره و از آشناهاش هزار تا  یاد گرفتم خودم حال دلمو خوب کنم .یاد گرفتم با اینکه خودم کوه دردم اما دور و بریامو شاد کنم و بخندونمشون . یاد گرفتم حتی اگه کسی وقت نداشت برام خودم برا خودم وقت بزارم و ب خودم بها بدم قرار نیست همیشه آدم محتاج نگاه این و اون باشه .اینا رو گفتم که برسم به دلیل تیکری ک گذاشتم من پارسال خودمو انقد قوی دیدم که بدون توقعی از دیگران خودم برا خودم کیک تولد گرفتم و اقوامو ب پیک نیک دعوت کردم امسالم گفتم اینجا تاریخ بزارم جلو چشمم باشه .چون امسالم برا خودم نقشه ها دارم😊 ..یک روز میایی که من دیگر دچارت نیستم از صبر ویرانم اما چشم انتظارت نیستم‌

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

خیلی روزگار بدی شده بخدا دیگه آدم حتی می‌ترسه بره بیرون 

.....کاش به جای این همه باشگاه زیبایی اندام یه باشگاه زیبایی افکار هم داشتیم مشکل امروز ما اندام ها نیستن افکارها هستن!...

امروز رفتیم بیرون کیف نبردم گوشی گذاشتم توجیبم وکلید 

.....کاش به جای این همه باشگاه زیبایی اندام یه باشگاه زیبایی افکار هم داشتیم مشکل امروز ما اندام ها نیستن افکارها هستن!...
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792