ب من جدیدا بی توجهی میکنه و سر هر چیزی بامبول در میاره
حالا من ن حرفی زدم ن کاری کردم هیچی ب ولله نکردم ک ناراحت بشه(عقدیم)
بعد دیدم قهره
ن حرف میزنه و نه چیزی
حالا بهونهش هم اینه ک مریضه
اگر مریضه چرا با مامانشو داداشاش بگو بخند ولی با من بی توجهی!!!
حالا من گفتم منو ببر خونمون الانم دو روزه اومدم خونمون ن خبری ن چیزی
طلاق رو گذاشتم پله اخر هی نگید طلاق بگیر
فقط میخوام حرصشو در بیارم میخوام انقدر اذیتش کنم ک بدونه با کی طرفه!
خودشم میدونه من بدجور اهل تلافی و انتقامم حتی اگر ۱۰سال هم بگذره حتمن انتقامو میگیرم
در ضمن این بار اولش نیس اینکارو میکنه ولی من گذشت کردم و بهش گوشزد کردم ک فلان کارت ناراحتم میکنه و اگر میشه انجام نده ولی کو گوش شنوا؟!
با سیاست و زبون هر کاری بخواید کردم نشد ک نشد
فقط پیشنهاد انتقام بدید مچکر