خیلی وقتا که میام نینیسایت افسردگیم بیشتر و حس تنهاییم عمیقتر میشه
خیلیوقتا دلم خواسته حرف بزنم اما ترسیدم، از بس واکنشای عجیب آدم میبینه...
کاش جایی بود برای حرفزدن
جایی که آدماش افتخارشون این نباشه که مثلاً من اختلاف سنم با بچهم کمه و در آینده یه مادر پیر و خرفت نیستم
چرا فکر میکنیم پیر بودن با خرفت بودن یکیه؟! آیا آدمهای جوونِ خرفت رو ندیدیم؟
اگه مثلاً من یه مادر جوون و زیبا باشم ولی شعور نداشته باشم حسنی داره؟ چیزی به بچهم میرسه؟
مادر خود من اختلاف سنی کمی باهام داره، اما اتفاقاً هیچوقت توی نوجوونی و جوونی درکمون نکرد، چون اصن این دوران رو خودش تجربه نکرده بود و خیلی زود وارد زندگی متأهلی شده بود... حالا چند سالیه که خودمون تلاش کردیم و خصوصاً من خیلی سعی کردم بهش نزدیکتر شم چون بهش نیاز داشتم، به دوستی باهاش نیاز داشتم و الآن اوضاع بهتر شده، خیلی بهتر.
این فقط یه مثال بود، من اکثراً توی بحثا شرکت نمیکنم اما یهوقتایی خیلی خیلی دلم میگیره، از خیلی چیزا که نمیخوام بگم...
الآنم که گوگل تاپیکای نینیسایت رو میاره روی صفحه اول و برای همین خیلی بیشتر حرفامون خونده میشه و اثر میذاره
پس شاید بد نباشه بیشتر حواسمون به واکنشامون و چیزایی که میگیم باشه. 🙏🏻
دلم خیلی گرفته، بیشتر از خیلی، کاش جرئت داشتم حرف بزنم، اما حرف زدن هم انگار بیفایده شده، ترسناک شده...