وای عزیزم تو رو خدا میشه بگی پدرت چطور راضی شد ؟ پدر من میگه اصلا دیگه حق نداری راجبش صحبت کنی 😥
دقیقا مشکل من همین بود اصلا من اجازه حرف زدن نداشتم کلا جرات نمبکردم حرف بزنم ازبس عصبی میشد داییم اومد باهاشون حرف زد بردشون مشاور یچیزمعجزه واربود اصن
وااای اره بخدا اصلا اجازه حرف زدن نمیدن . اخه من کم سن هم نیستم . خب اگه دوست داری میشه بگی چطور راض ...
میگم ک دایی من عمرا خودشو دخالت نمیداد بعداینکه چله رو گرفتم داییم توی دوره های شکرگزاری شرکت کرده بود انگاربهش گفته بودن کمک کنید واینا خوبه اینم اومد این لطفوکرد باهاشو حرف زد بردشون مشاور تاراضی شدن