اومدم پایین از تخت و حالت دسشویی ایرانی نشستم پاهام و باز کردم رو توپ نشستم یهو احساس کردم دسشویی دارم به ماما گفتم گفت برو بزا معاینت کنم معاینه کرد و گفت شش سانتی داری باز میشی بیا دوباره بشین رو توپ منم رفتم ولی ایندفعه یهو احساس فشار کردم و بهش دوباره گفتم من احساس زور دارم گف برو دوباره معاینت کنم یهو معاینه ام کرد و داد زد بچها فوله بیاین😂منم که از خوشحالی پرواز کردم دردام زیاد بود از کمرم درد داشتم ولی شکمم نه
من میگم فقط بعد عمل زود سرپا بشم حوصله مریضی ندارم
من از طبیعی وحشت دارم فقط سزارین
زود زود بزار
من مث سگ از طبیعی میترسیدم برا همین سزارین انتخاب کردم انصافا خیلی بهتر از طبیعیه
من دوتا طبیعی زلیمان کردم و راضی بودم شکرخدا
خلاصه اینکه من رفتم رو تخت زایمان و بهم گفت هر موقع احساس فشار کردی زور بزن منم داد میزدم دیگه اخراش جون نداشتم اصلا برش و زد که تو اون دردا خیلی دردش به چشم نیومد و اندازه یه نیشگون بود ینی بعد چند تا زور دیگه پسرم دنیا اومد و راحت شدم بعدشم جفت اومد و بخیع زدن که خیلی درد داشت و من همش و حس کردم 😭 خلاصه 17ساعت من اونجا بودم تا هشت و بیست دقیقه شب آیهان من بدنیا اومد
من 18سالمه و خیلی زایمان سختی داشتم
