اغا یبار من و مامان از مدرسه میومدیم
یه مرد با ماشین قشنگ افتاد دنبالمون
اول من نفهمیدم چون از مدرسه تا خونه حرف میزدم😂
مامانم گف بیا بریم تو این کوچه این مرده خونمون نشناسه
منم که میمیرم واسه این کارا رفتیم تو کوچه ۵ دقیقه وایسادیم
اومدیم دیدیم وایساده سر کوچه
مامانم رف پیاده رو منم تو وسط خیابون میومدم😂
قشنگ اورد ماشین نگه داشت جلوم
یه پیرمرد بود با ماشین قشنگ😍😂یکم بد و بیراه گفتم
داشتم در و میکوبوندم روش که در نگه داشت😑😂
بعد برگشتم به مامانم گفتم مامان قیافه اینو انگار سگه🤣
مامانمم میگف بیا ول کن 😂
یبارم با دوستم میومدیم از مدرسه یکی همین طور کنار ما میومد
قشنگ پشت سرمون بود یه دفعه برگشتم، بچم جوری خودشو گم کرد دلم براش سوخت😑😂