دیشب۱۴۰۰/۹/۲۱منو عشقم بهم رسیدیم بعد سع سال دوستی،بهترین شب زندگیم بود
دیدن عشقم با کت وشلوار و گل وشیرینیش
الهی فداش بشم درسته چن باراومده خونمون برااشنایی واینا ولی بازم خجالت میکشید سرش پایین بود گاهی نگاهی میکرد بهم لبخند همیشگیشومیزد ای تودلم کیسع کیسع قند اب میشد
چن بار خواستگاری کردن و سه ماهه میان میرن ولی دیشب حرف مهریه و فلان شد ۱۱۴تاسکع
وسه تیکع از جهاز باهاشع
الان عکس گل رومیزارم