پسر همسایمون دو دقیقه میومد میشست زیر پنجره آشپزخونمون من میرفتم پنجره رو باز میذاشتم و با صدایی که بخاطر بلوغ عین مرغابی شده بود شروع میکردم به خوندن آهنگ حمیرا 😐😐😐
اونم میگفت اسکولو ببینا 🙄😏
دوستان منselentia_6 نیستم اشتباه نگیرید من قبل از ایشون بودم اینجا 😊