این جور آدما یه دفعه ای سرریز میکنم یکی ازهمسایه های ماهم وضعیتش همین بود شوهرش معتاد ورفیق باز بود ودست بزن داشت ولی خانومش همیشه میخندید تا اینکه یه شب که شوهرش کتکش میزده ازخونه رفت بیرون وبچه هاشم نبرد....
اون موقع شنیدم که درخواست طلاق داده ولی شوهرش تعهد داده که اگه کارای قبلیو تکرار کردم میتونی خونه وبچه هارو برداری وطلاق بگیری..