رفتیم باهاش توی مغازه ی یکی از فامیلامون، من چندتا وسیله برداشتم اون حساب کرد خودشون چند قلم جنس برداشت، بعد اومدیم خونه ی مادرش
همه ی جنسا که توی یک پلاستیک بود را آورد خونه شون به مامان و باباش نشون داد
منم هیچی شو نیاوردم خونمون
من میخواستم که خریدمشون گلاب و ژله و این چیزا بود ولی چون به مامانش نشون داد نخواستم بیارم.
البته من خودم شاغلم و نیازی به خرج کردنش ندارم ولی خب چون شوهرم شده دوست دارم یه کم برام خرج کنه بدون اطلاع رسانی به همه