خودم بودم اوایل ازدواج از بس بهم بگو نگو بکن نکن میکرد
مثلا میگفت جلو طرف بلند خندیدی
یا چرا گفتی فلانی انقدر بهم کادو داده
یا روسریت لیز خورد میگفت دستاتو بنداز یه سیلی میزد الانم نفهمیدم شوخی بود یا جدی ولی یه بارش جلو مادرش اینا این کارو کرد دفعه ی سومش بود خونه رو رو سرشون خراب کردم مادرشوهرم میگفت من غلط کردم من گوه خوردم ببخشش نفهمه