مامان بزرگ من دیشب اولین شبی بود اومد خونم. آخ که چه قدر عشق و صفا آورد با خودش
حرف میزنه گوله‌ی نمکه
نماز خوندش رو که نگم براتون چقدر شیرینه و هر چی دوست داره میخونه 😂❤
به ماسک میگه ماکس
به کتری میگه کرتی
به تشیع جنازه میگه تشکیل جنازه
واقعا مثل یه بچه شیرین زبون و دوست داشتنیه😍
آخ که چه خاطره های باحالی داره🤣🤣🤣
پسرخالم اسمش پارساس میگه پارسال
یکی از فامیلامون اسمش مرساناس بهش میگه مرسی
من همش بهش میگم عشقم اونم میگه عیشقم😂😍
ندارم
خیلییی دعوا هاشون خنده داررره خییییییییلی 🤣🤣🤣
تشکیل جنازه گو رو ما هم داریم تو فامیل
شلوار بگ پوشیده بودم...
رفت به مامانم گفت روله،این شلوارش ازش گشاده میکشه زمین
(:😂
مادر بزرگ منم ب جانماز میگه جَنماز خوف داره کلمهاش
خداخیرت بده .تایپیک نزدی اینا پس کی میرن.خدا خوش‌حالت کنه
الان خونشونم
خاطراتی که پدربزرگم تعریف میکنه رو دوس دارم
از بچگیش ، جوونیاش ، ازشب عروسیش که شلوارش پاره شده 😅
میگوزن میندازن گردن هم🤣♥
اره مادربزرک منم به دیوار میگه دیفال
عطسه=عسط
و و و ...
خیلی دوسش دارم♥
من از مادر پدرم هنوز بعد ۸ سال مرگش متنفرم.
مادر بزگ مادریم داشت اخبار گوش میکرد در مورد جنگ فلستطین بود. گفت ای بابا این پلیسیلینها تموم نمیشن انقدر میکشنشون.
بابا بزرگ من فقط بهم میگه ترشیدی😂البته از مسخره من سنم برا ترشیدن کمه😂😂فداتش بشم الهی
هرچی نیریم میشش همش شوهی میکنه باهمون مامان بزرگمم فقط مهربونه😊☺😍
یه شلوار قد ۸۰ پوشیده بودم میخواستم برم بیرون
فکرمیکرد شلوارم رفته بالا نشست روزمین شلوارمو کشید پایین
منو داداشم مردیم از خنده🤣🤣
عمه بابام ی سالی میشه فوت شده عاشقش بودم تا لحظه ای ک مرد بفکرم بود مهربون بود خیلی 😭😭
