خیلی بد بود مقضر خودم بودم تهمت زدم و البته اون لحظه عصبی شدم مغزم فرمون نمیداد،لیوان دستم بود از قصد شکوندم کلی دعوا و بحث و خیلی خیلی داغون بود امشب، اخر شب رقت بخوابه رفتم پیشش دستمو گذاشتم رو صورتش ک نگام کنه خیلی دلم سوخت ی دفعه دیدم اشک اومد از چشماش، بعد منم گریم گرقت دوتایی زدیم زیر گریه بعدشم پاشدم شام خوردیم خوابید خیای عذاب وجدان گرفتم، اشتی کردیم و بوسم کرد رفت طفلی🙊🤪 بنظرتون چطور جبران کنم براش امشبو، میخوام فردا از سرکار میاد از دلش دربیارم راهنماییم کنید
این سومین تاپیکیه که الان دارم ازت میبینم با سه موضوع مختلف نویسندگی بهت میاد حتما دنبالش ...
اره موضوعاش زیادم متفاوت نبود گلم همش درموذد همسرم بود، اخه در روز اصلا وقت نمیکنم بیام سر گوشی مینویسم تو دفترم شبا بگم براتون ازتون راهنمایی بخوام،ممنونم در هر صورت
من نفهمیدم شما فازت چیه تو یه تاپیکت میگی نامزدم... یه دونه دیگش میگی سر خونه زندگیتی...
واااااا عزیزممممم این چ حرفیه قشنگم، من نامزدم عقدم خطبه خوندم محرمم😂چون خیلی فکرتو مشغول کزد بزار بگم برات، ما ساکن تهران هستیم و ایشون شمال، خودمون خونه داریم شمال من چون نمیخوام همش خونشون باشم میمونم خونه خودمون نامزذمم میاد پیشم🤪سوالی بود در خدمتم ولی یچیزی! قضاوت و تهمت ممنوع