یادم نمیاد چه روزی بود یا چند روز گذشته از نبودنت!
فقط یادمِ؛
سرِ ظهر بود؛
تو راهِ رفتن به شیفت؛
و
تو ماشینِ آقای اسنپ؛
با صدایِ آهنگِ غمگینِ ضبطِ ماشینش؛
اشکام اَمون نداد...
چه قد خوب بود ماسک رو صورتم بود
و
کسی دماغِ قرمز و ورم کرده مو ندید اون روز!
🍂🍁🍂🍁🍂🍁🍂🍁🍂🍁
فقط نه من به هوایِ تو اشک می ریزم
که هر چه رود در این سرزمین؛ مسافرِ توست...
#فاضل-نظری🍃