ما رفتیم خونه دوست شوهرم اولا که شام دعوت کرد ولی شام نداد🙄🙄بعد به خانمه گفتم معمولا تا چند بیدارین شبا گفت ۱۲ ولی چون شما اینجایین تا ۱۲.۳۰😐😐
میوه رو میخواست تعارف کنه خودش میداد
یعنی مثلا خودش یه پرتقال از دیس برمیداشت میداد به مهمونا😐
خخخ
ساعت یک شام داد
ناهار غذاهای مونده دهنی خودشون بود (با اینکه سرزده نرفتیم و خودش دعوت کرده بود)
آخریش این بود که ساعت ۹ شب ب بچه ش گفت وای باید زود بخوابیم فردا کلی کار داریم رسما گفت برید
رفتیم خونه آجیم شوهر خواهرم فهمید قرمه خیلی دوست داریم دوتا بشقاب خورشت آورد کنارمون آجیم یهو گفت چه خبره...غذا دیگه از گلوم رد نشد..
بار ها رفتیم خونه ی جاریم همت نمیکرد یه نیم رو درست کنه...ولی همیشه خورشو دعوت میکنه خونمون..
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
41 ثانیه پیش
42 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
