2777
2789

بچه‌ها، دیروز داشتم از تعجب شاخ درمیاوردم

جاریمو دیدم، انقدر لاغر و خوشگل شده بود که اصلا نشناختمش؟!

گفتش با اپلیکیشن زیره لاغر شده ، همه چی می‌خوره ولی به اندازه ای که بهش میگه

منم سریع نصب کردم، تازه تخفیف هم داشتن شما هم همین سریع نصب کنید.

  مادرشوهرش حامله بود هوس لازانیا کرده بود

کاش میشد دادبزنم مامااااان چراخوشحالیمو پیدانمیکنم و اون میومد ازتوی کشوی دوم خوشحالیمو درمیاورد و میگفت پس این چیه خاک برسر کورت کنن  

جریانش این بود ک خانومه لازانیا درس کرده بود بوش رفته بود طبقه بالا ‌ک خونه مادرشوهرش ایناس اونام داد و بیداد کردن آی لازانیاااااا آی این ب ما لازانیا نداده

تو روزایی که ادم از دشمنش یه زخم میخوره و از آشناهاش هزار تا  یاد گرفتم خودم حال دلمو خوب کنم .یاد گرفتم با اینکه خودم کوه دردم اما دور و بریامو شاد کنم و بخندونمشون . یاد گرفتم حتی اگه کسی وقت نداشت برام خودم برا خودم وقت بزارم و ب خودم بها بدم قرار نیست همیشه آدم محتاج نگاه این و اون باشه .اینا رو گفتم که برسم به دلیل تیکری ک گذاشتم من پارسال خودمو انقد قوی دیدم که بدون توقعی از دیگران خودم برا خودم کیک تولد گرفتم و اقوامو ب پیک نیک دعوت کردم امسالم گفتم اینجا تاریخ بزارم جلو چشمم باشه .چون امسالم برا خودم نقشه ها دارم😊 ..یک روز میایی که من دیگر دچارت نیستم از صبر ویرانم اما چشم انتظارت نیستم‌

لازانیا درس کرده بود، بوش ب مشام مادرشوهره خورده بود بهش حمله کرده بود؛ ایشونم ناراحت شده بود😁

از اونی که روزی ده بار می‌گفت دورت بگردم چخبر؟! هنوز داره میگرده یا تو اولین خروجی پیچید به بازی؟!:) گاهی اوقات حسرتِ تکرار یک لحظه،دیوانه‌ کننده‌ترین حس دنیاست🥲
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792