من با مادرشوهرم بخاطر دلايلي يكجا زندگي ميكنم
نگين جدا شو چون هنوز شوهرم منبع درامد نداره
خانوادم رو شش ماهه كه نديدم و خيلي دلتنگشونم شوهرم لج كرده
شوهرم رفته مسافرت هيفده روزه
خواهرشوهر مجردم باهاش دعوام شد همش ميخواد منو ضايع كنه تو جمع
مادرشوهرم بخواطر دخترش باهام حرف نميزنه با اينكه تقصير دخترش بود
برادرشوهرمم باهام خوب نيست
خيلي حس تنهايي و. بيكسي ميكنم همسرمم نميتونه بياد منم نميتونم برم پيشش كاراش جلو نميره
چ وري اروم بشم