اسی ،اسی مواظب باش ،از همون تعریف هایی که کردی متوجه شدم علاقه و توجه افراطی شما باعث این‌مشکل شده ،شوهرت به جای ت افسردگی بعد زایمان گرفته ،براش وقت بزار فکر میکنه یهو حذف شده ،بعضی مردا از بچه بچه ترن
نکن داری به دست خودت دیوار میکشی بین شون، لب بوده که دندون اومده، هم بهش توجه کن ،هم بچه رو بسپار بهش بگو پسرم میخوا بیاد بغل بابایی من برم شام خوشمزه واسه بابا بپزم مثلا ، من‌نمیدونم مشکلات قبلی تون چی بوده،ولی اینکار و نکن مشکل اضافه نکن
پس ببخشيد قضاوت كردم.درست ميگيد يادم نبود منم اون موقع كه نوزاد داشتم اين مدلي بودم شرمنده. ولي ببين عزيزم ماهم يكسال اول تولد پسرم خيلي مشكلات شبيه مشكلات شما داشتيم همه شون حل ميشه نگران نباش.يه سال اول همينه
ایشالله که حل شه من حتی حاضرم بخاطر پسرم جداشم بماند که زندگیم خوبم نبود ولی میگفتم بخاطر پسرم زندگی میکنم ولی اگ قرار باشه اسیب روحی ببینه از طرف پدرش نمیتونم ادامه بدم چون شوهرم به برادرزادهاش عجیب وابستس حسود نیستم ولی تعجب میکنم به بچه خودش حسی نداره
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
