سلام 19 سالمه از بچگی که نمیدونستم چی به چیه برادر بزرگترم بهم دست درازی میکرد ولی دختر هستم(جزئیاتش رو تو اولین تاپیکم گفتم) ...مشاورم رفتم ولی مگه حافظم پاک میشه!دیگه کلا چند روز خوبم یدفعه یه روز پژمرده و داغون میشم طوری که دلم مرگ میخواد نمیدونم چرا خدا منو زندگیمو نابود کرد حس اینکه دیگه هیچ وقت نمی تونم مثل آدمای عادی بشم و نیستم نابودم میکنه دلم خیلی خیلی مردن میخواد خدا رو دیگه دوست ندارم منو فقط واسه عذاب کشیدن آفریده. خیلی خستم
چند سالت بوده
داداشت چند سالش بوده
بمیرم برات🤕
خب فکر میکنی وقتشه خشم و ناراحتیت رو به برادرت نشون بدی شاید کمکت کنه
حق داری😢😢😢😢
من تو مورد شبیهت بودم
طرف داییم بود
ولی فراموشش کردم مثل تو خودمو اذیت نمیکنم و رابطمو بکل باهاش قطع کردم
ندیدنش کمک زیادی بهت میکنه ک فراموشش کنی
عزیز دلم🥺💜چند روز دیگه شاید برم حرم امام رضا از امام رضا میخوام حال دلتو خوب کنه🌹
خونوادت میدونن ؟
وای . حق داری . سخته .
منم بچگیم اینجوری بود
بخاطر تجربه ی تلخ تون واقعا متاسفم
حتما به روانشناس مراجعه کنید و جلسات رواندرمانی رو به هیچ عنوان قطع نکنید
شاید لازم باشه تا چندسال تراپی رو ادامه بدید
مهمه که باورکنید هیچ تقصیری ندارید و چیزی از ارزش و اهمیت شما کم نشده
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
