میخوام یه داستانی بگم

چون اگه سفت و سخت نباشی اگه خدای نکرده به مشکل خوردی تو زندگیت با اون آقا همه بهت سرکوفت میزنن که ببخشید کور که نبودی باس چشاتو واا میکردی که البته حرف حقی هم هس

این حرفا رو بزار کنار دختر خوب..الان داغی متوجه نیستی..الان گوشتو با حرفای عاشقونه پر میکنه..ولی بعد ازدواج تازه متوجه میشی چیکار کردی...شما مجردی..و اگه طلاق گرفته بودی شاید میتونستی به پیشنهادش فکر کنی...ولی ازدواج کنی مدام گذشتش مثل پتک میخوره توی سرت..مدام به رابطش به همسر قبلیش فکر میکنی و عذاب میکشی...دیگه از بچه ای که داره نگم..سایه ش می افته روی زندگیتون و نمیتونی از زندگیت اونطور که میخوای لذت ببری.

تو مجردی و میتونی کیس های بهتری هم داشته باشی...سنی نداری هنوز...تازه از فاصله سنی تونم نگفتم...تو تازه میخوای جوونی کنی و پر از شور جوانی..اونوقت اون آقا تازه میره توی سرازیری..البته بعد ازدواجت و چند سال دیگه رو میگم...کمی ببشتر فکر کن...تازه خانوادتم بماند که مطمئنم باهات مخالفت میکنن...اینا رو دیدم اطرافم که برات توضیح دادم.بیشترشون پشیمونن

ببین خونواده هرچی هم باهاشون راحت نباشی درد و دل باهاشون بهتر از دوستیه که باهاش راحتی چون خونواده هییییچ وقت بد فرزمدشونو نمیخوان اما دوست تهش دلسوز کسی نیس 

شاید خونوادت هیلی تخت فشار بزارنت دعوات کنن سر و صدا متلک و اعصابتو خورد کنن اما تصمیمشون یقینا به نفعته تهش خاطرتو میخوان بالاخره چون خودت این بازیو شروع کردی باید تحمل کنی تا ختم بخیر بشع ولی درسی بشه تو زندگیت 

استاتر کلا بیخیالش میشی

از همه جا بلاکش میکنی 

اصلا گزینه مناسبی نیست 

چند سالته

کاری نکردی که بگی دسته گل...برای شناخت اون آقا کمی صحبت کردی..خودتو اذیت نکن

اینم بگم مبادا به خاطر رو در وایسی باهاش بخوای کوتاه بیای و با خانوادت صحبت کنی .اون موقع باید تا آخرش بری..یه وقت به خودت میای میبینی سر سفره عقد نشستی..بعضیا خوب بلدن با حرفاشون احساسات خانوما رو درگیر کنن.مراقب باش..

ببین عزیزم، ازدواج مبادله کالا به کالا نیست، خوب فکراتو بکن، ببین میتونی با شرایطش و با داشتن یک بچه باهاش کنار بیای تا بعدها تو زندگیت مشکلی پیش نیاد.و بتونی براش مادری کنی. 

موفق باشی عزیزم همینکه تو شک افتادی معلومه عقلی داری که سرخود کاری نکنی و خام کسی نشی 

بعضی کارارو ادم از رو جهل انجام نیده بعضیا تو ذاتشونه 

تو همیه لحظه نادون شدی ولی هنوز هیچی نشده میتونی درستش  بسپر به خونوادت 

به قول دکتر هلاکویی

اگه حتی شب عروسیت هم متوجه شدی انتخابت اشتباه بوده یه تاکسی بگیر برگرد خونه 

تو که هنوز کاری نکردی فقط در حد یه حرفه 

اصلا از نزدیک دیدیش؟ 

خونشو زندگیشو خانوادشو دیدی؟ 

یا فقط شنیدی و باور کردی؟