ما دخترهای غمگین شانزده ساله ای بودیم که فکر میکردیم اگر میشد رنگ موهایمان را روشن کنیم ، تکلیفمان هم روشن می شد. ما ، با ماتیک های قایمکی و کابوس های یواشکی و آرزوهای دزدکی . ما و کارت پستال هایِ « سوختم خاکسترم را باد برد ، بهترین دوستم مرا از یاد برد».. ما و شعرهای دوران مدرسه ، اولین دست نوشته هایی که توی دفتر ِ کوچک یادداشت می نوشتیم و مشاور دیوانه به خیال اینکه این یک نامه برای پسر مردم است از ما می دزدید .ما ، که تمام عمر ترسیدیم دختر بدی باشیم . ترسیدیم مقنعه هایمان چانه دار نباشد و چشم سفید باشیم . ما که توی کتاب هایمان فروغ نداشتیم ، چون فروغ میان بازوان یک مرد گناه کرده بود ، ما فقط یادگرفتیم مثل کبری تصمیم های خوب بگیریم ، و آن مرد ؛ هر که می خواهد باشد . مهم این است که داس دارد…
شاید تلخ و بیمزه ولی مست چشاتم 🍾🍷هنوز غرق نگاتم تو اون صحنه لب دره شدی چتر نجاتم شدیم جدا با یه بلیط ، اشکات از چشمات و مژه هات پایین میریخت ، با بغض بهم میگفتی کجا داری میری؟✨🥲تو میمونی و خیالت 💔زخمی میشه بالت 🪶 بودیم باهم دیگه کاپل عکسام توی کاپ دافی با یه ماسک مثل لاکازادیپاپل 🎭💞هر چیم بشه خب هرکی هم بره تو مال منی بیب نگو تا کی بگو واسه همیشه ✨🌙 گولم میزدی مثل h تو رگی :-) لب ساحل 5:00 صبح همه روزا رو حفظم اگه یادت رفته تو 🌊 کسی دورمون نی ، برف چیه ؟ ما که نوک قله بودیم دادی قول بمونی توی کلبه چوبی 🛖همش گل بچوقیم 🚬 فقط خودمونیم میزنیم دور دور زمین من کس.خل توام 💕😂تو کس.خل منی 😂 مست میکردم و هی میدادم بهت تکست تخس مثل خودم یه لیوان دستت سک میچسبیدی بهم مثل سیگار بعد س.ک.س 🚬🔥هر کی داشت دور خودشو میزدیم نوک قله کوک ته خط معنی نداشت واسه دوتا غد خله تخس 😎🔥 بعد تو حواسم پرته خاطره ها میبرنم عقب هی بعد تو شبا چه سرده ستارم رفته کجای کهکشون ؟⭐🌌
📍جز درآوردن زبان کاش شما را هنر دیگری نیز بود! 🌘زخم بر تنِ «ایران» میزنند؛ ما که از شکوهِ آن روز آگاهیم، از درد به خود میپیچیم... 💜چشم به آتش وسط خیمه دوخت و گفت: میدانی که من چه کسی را توی دنیا از همه بیشتر دوست دارم؟ با خوابآلودگی گفتم: من را؟ با لبخند گفت: قبل از تو!.. شانه هایم را بالا انداختم و او زمزمه کرد: خدا را! (پارسیان و من_آرمان آرین) 💎مشکل از آدمها و این همه واژه که ساختند نیست، بعضی حرفها که خیال میکنیم گفتنی نیستند اصلا حرف نیستند، احساسات بی واژهای هستند که با درد خو گرفتند و جایشان فقط در سینه آدمهاست، نه بر زبانشان.(فصل پنجم عاشقانههایم_فاطمه ایمانی) 🦚بیا که دوش به مستی سروش عالم غیب/نوید داد که عام است فیض رحمتِ #او 💚او 💛و به یاد برگزیدهٔ او، خورشید ایران زمین ☀️(تیدا) زمزمه کرد: سپاس اهرمن! سپاس که باز هم به خاطرم آوردی که ایزدم درست میگوید! ... من کودکم را از خودم بیشتر دوست دارم، نه از خدایم! خدایی که نمیگذارد زانو زدن منِ بی همتای خلقت، در برابر تو ناچیز به سجده تبدیل شود، سزاوار کنار گذاشته شدن نیست! (تیدا، زاده نور یا تاریکی؟!_نسترن خدابنده=EVRINA) 🌹مهربان و مهربانو! اگه تو دیدگاهم واژگان کهن پارسی رو بکار بردم و برات ناآشنا بودن به شیوه سخنگوییم نخند🙂 من تلاش میکنم از زبانی گرامی که بازمانده پیشینه ایرانِ کهن هست ولی داره از بین میره پاسبانی کنم 🔥نوشتار «نماد آتش در ایران باستان_سایت پارسیان دژ» رو بخونید و چرایی ارزش آتش در ایران رو بدونید.
عزیزِ خواستنیِ کوچولوی من سلام 🥰با این که خیلی یهویی اومدی و مامان و غافلگیر کردی ولی خوش اومدی عدسی مامان👼امروز در تاریخ۱۴۰۰/9/۱۶ برای اولین بار صدای قلبت و گوش دادم قلب مادر🤩بی صبرانه منتظرتم عدسی من🤩عدسی، سوم مرداد به دنیا اومد👶و زندگی آروم و یکنواخت ما رو نابود کرد🥴😁❤