خواستگارم بود تو یه مجلس مختلط بودیم همه دور هم نشسته بودن یکی از عمه های مامانم گفت ترلان شنیدم نامزد عرشیای؟ وای خشک شدم بعد گف میخواستیم واسه ایمان تو رو خواستگاری کنیم چ حیف شد ی سکوتی بوو که حد نداشت گفتم کی بهتون گفته گفت زنداییت(زنداییم ته دشمنه باهام)گفتم اها بعدم رفتم طرف زنداییم گفتم ب چ حقی گفتی من نامزد دارم من مجردم گفت وا ترلان عزیزم چرا جوش میزنی ۲ روز دیگه ک مال اینی منم گفتم ب تو ربطی نداره عرشیام خیلی شیک بلند شد گفت ادم خوب دشمن زیاد داره جدی نگیرید هیییچوقت از تو ذهنم پاک نمیشه هیییچوقت😂❤
الان که دارم اینو برات مینویسم، کاملاً رایگانه، ولی واقعاً نمیدونم تا کی رایگان بمونه! من و دخترم بدون حتی یه ریال هزینه، یه ویزیت آنلاین از متخصص حرفهای گرفتیم. کامل بدنمون رو آنالیز کرد، تکتک مشکلات رو گفت و راهحل داد.
خودم کمر و گردنم خیلی مشکل داشت، دخترم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت… و باورت میشه؟ همهش رو درست کردیم!