دوران دبیرستان اول ازش خوشم میومد بعد که یخورده عاقل شدم فهمیدم دارم راهو اشتباه میرم دیپلمات که گرفتم اومدم گفتم که تموم کنیم اومد در خونمون ابروریزی کرد ز زدم۱۱۰و......... خدا رو شکر ازدواج کرد یکبارم با پیام تهدید به اسید پاشی کرد از شانس گندم دست مامانم خورد پیام پاک شد بخاطره اون رشته میکاپ مو نصفه ول کردمو..........