بقران نمیدونم چه غلطی کنم.چی بگم تمام خونواده ها میدونن...همه هی میپرشن عروسمون کی قراره بیاد...پسره هرچی میگم گوش میکنه ولی زندگیه قرار نیست هی من بگم اون انجام بده..خودش نباید شعور داشته باشه ،بدونه زن چی میخواد..مثلا یجا بریم میگه پیاده برگردیم خونه ک پول تاکسی نده..در عوض خوراکی میخره ..من بدم میاد با من احساس راحتی کنه..کلاس نداره
هرچی بگم‌خب میگه تو بهم بگو من انجام نمیدم ..مستقیم با غیر مستقیم میفهمونم من چی وچجور شخصیتی دوس دارم اما طرف ذاتش همینه عوض نمیشه..میگه میشم ولی نمیبینم...مثلا ی قبرستونی بریم میگه پیاده برگردیم .اخه پسر چرا نباید جلوی من لااقل کلاس داشته باشه..؟؟؟چرا نباید اداشم هست اون روزو مثل مردای دیگه اسنپ بزنه تاکسی بگیره..ب روش اوردم باز دوباره تکرار کرد..خرجای خوراکی میکنه ولی برای شارژ نه برای کرایه نه...کافه و رستوران نه.خوراکی میخره مثل بچه ها...خب شخصیتش برام جذاب نیست ..تک تکشو ب روش اوردم.دیگهنمیدونم چکار کنم دور شه بره...غلطی کردم موندم توش..تمام خوانوادش میدونن.ابروش میره.من ب هیچکس نگفتم جز پدر مادرم.از اول بشگفتم ب کسی نگو ب همه گفت .حتی منو برد خونه خالش مجبور شدم برم..خیلی بد میشه براش خیلی.خدایا نجاتم بده
بچگونس کاملا برخوردش ..هرکی بی ادب دهنه . شوخی بیجا میکنه از نظرش خوبن...ادم کم حرف و تحصیل مرده ب نظرش خشکه و بلد نیست شوخی کنه..برنامه کافه گذاشتیم کنسل کرد..حالا مثل بچه خوراکی میخره میاد دم در....هر روز میگه بیام خونتون...نصفه شب میاد دم دروازه میشینه
فانتزیهاتون با هم متفاوته
اینو یا مشاور یا پدر و مادر شما باید بهش بفهمونن و قاطعانه رد کنن
دیگه شما هم لازم نیست نگران مسائل خانوادگی ایشون و آبروش باشی
خودم که فکر نمیکنم بتونم خودمو بکشم بیرون
ب نظرم یجکاری میکنه ک دلم بسوزه از مظلوم بودنش
فقط خدا نجاتم بده ،خودش دلسرد بشه بره
اخه خوبی میکنه نمیتونم باهاش بد باشم..ای خدا چه بود کردم .بخدا از اول گفتم فقط اشناشیم و ب کسی نگو.شاید از هم خوشمون نیومد .اما برا اون همه چی تموم شده بود از اول چون میشناخت
حتما باید بی محلی کنه ک جدبش شی. نامزد من منو داغون کرده با بی توجهیاش و جذبع مسخرع مردونش😔😔
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
12 ثانیه پیش
13 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
