سلام خانوما دو روزه ما مشکلمون خیلی جدی شده دیگ خسته شدم از روزی که عقد کردیم ۳ روز خوب بودیم ده روز دعوا جوونی نفهمیدم زود ازدواج کردم خیلی اخلاقای بدی داره کسی بوده با وجود بچه طلاق گرفته باشه پشیمون نشده باشه بچم ۲ و خورده ای سالشه هر هفته شاهد دعوای ماست منم کشش ندارم دیگ تو رو خدا راهنماییم کنید اینقدر گریه کردم خسته شدم
دعوا به خاطر نداشتن مهارت گفتگو سالم پیش میاد
اوایل عقد به خاطر حرفاش میخواستم جدا شم و چقدر بابام غصه میخورد و اشک میریخت عذرخواهی میکرد ازم گفت پول بهش میدم بره اگ طلاق نداد رفتیم مشاور خام شدم برگشتم و از مهر طلاق ترسیدم میگم کاش همونموقع جدا شده بودم
الان از دوستام از فامیل خجالت میکشم از اینکه پدر مادرم خجالت زده بشن
کسی نبود راهنمایی کنه ؟؟
اول بگو چند سالته چندساله ازدواج کردی
عزیزم باید شرایطتتو بسنجی. خانوادت پشتیبانت هستن؟
شوهرت بچتو بهت میده واگر نداد توانایی دوریشو داری
و اگر بچت پیشت موند میتونی تنها بزرگش کنی ؟
پس انداز داری ؟
به حرف مردم اصلا گوش نده ولی ببین که خانوادت تورو با ی بچه قبول میکنن
اگر جواب همه این سوالها رو دادی میتونی تصمیم بگیری
اره خونوادمم پشتمن ففط تنها ناراحتیم خجالتیه که باید از اطرفیان بکشم از اینکه خونوادم تا حالا اینقدر ابرو دار زندگی کردن و حالا هرروز باید بپرسن ازشون چرا طلاق گرفته دخترت ضمن اینکه من بچه اولم میترسم برا اونا بد شه
ببین اختلاف نظر داشتن شما طبیعیه
ولی ببخشید اینو میگم مثل سگ و گربه افتادن به جون هم غلطه
جنگه مگه !!!!
بعد جالبه میگی بحث خاصی و مسئله بزرگی نداریم
بعد این وسط طلاق چیه؟
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
