2777
2789

داشتند با عمو و مامان بزرگم و داداشم حرف میزدن ...منم نظرم رو گفتم ..مخالف نظرِ بابام بود..بابام با تندی گفت تو ساکت!!....خیلی کوچیک شدم رفتم تو آشپزخونه..گریه کردم عمه امم بود بهش گفتم...گفت خوب هیچی نگو...مگه من آدم نیستم؟...موقع شامم من نرفتم شام بخورم مامان بزرگم اومد صدام زد نرفتم خودش اومد با عصبانیت میگه مگه من با تو نیستم؟؟..حالا سر سفره از ناراحتی غذا از گلوم پایین نمیرفت دوباره گیر میده..چرا نمیخوری؟؟؟تو آخر از لاغری میمیری .خیلی ناراحتم.اصلا مراعاتم نمیکنه فکر میکنه من هنوز همون بچه ام ...سر سفره اشکام همینجوری میریخت..همه فهمیدن....۱۸ سالمه..به مامانمم میگم ،میگه خوب حرف نزن..به من چه   

تو اتاقم بشینم بیرون نرم باز دعوا میکنه..دختر نمیخاد یه مجسمه میخاد ساکت باشه و نظر نده..😑

به حباب نگران لب یک رود قسم،و به کوتاهی آن لحظه که شادی گذشت،غصه هم میگذرد......

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

بابای منم خیلی گیر میده خیلی غر میزنه

شدی صاحب هر بند دلم 😍شدی روز و شبم ماه دلم 😍مهمون کوچولوی دلم خیلی خوش اومدی به زندگی مون🥺خدایا شکرت.  خدایا خودت مواظب مسافر کوچولوم باش😍02/6/13 بیبی چکم مثبت شد😍 

خب با این اخلاقات بچه ای دیگ 


درمن یک تیمارستان وجود دارد یک تیمارستان با هفتاد تختخواب هفتاد تختخواب با هفتاد دیوانه و سخت ترین کار دنیا را من میکنم  زمانی ک ازمن میپرسند خوبی؟ ومن باید یک تیمارستان هفتاد تختخوابی را ارام کنم و با متانت صادقانه ای بگویم بله امروز خیلی خوبم ....🤍دیدم ک برنداشت کسی نعشم از زمین..خود نعش خود به شانه گرفتم گریستم...🖤
من از بچگی تو جمع صحبت میکردم ونظر میدادم داماد مون حرصش می گرفت می گفت تو حرف نزن بچه ای!!

به اون چه ربطی داشت..بی ادب

به حباب نگران لب یک رود قسم،و به کوتاهی آن لحظه که شادی گذشت،غصه هم میگذرد......
خب نیازی نبوده نظربدی من همسرم و دخترم حتی صجبت میکنن اگر لزومی نباشی وارد نمیشم

واقعا؟؟؟پس چرا داداشم حرف میزنه؟اعتماد به نفسم میاد پایین

به حباب نگران لب یک رود قسم،و به کوتاهی آن لحظه که شادی گذشت،غصه هم میگذرد......
آخه حس میکنم بابا مامانا با قیافه بچه ها مشکل دارن... 

نمی دونم...چرا؟آخه نامحرم و غریبه که نبود...

به حباب نگران لب یک رود قسم،و به کوتاهی آن لحظه که شادی گذشت،غصه هم میگذرد......
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز