خواهر کوچکترم جلو همه بهم بی احترامی کرد

اینم فکر کن که اون حق انتخاب داره دوست داره بااونی که دلش می خواد ازداوج کنه باور کن من از وقتی خواهرم این کار کرده شبی نیست خودم سر زنش نکنم که چرا گزاشتم تا این حد به خودش اجازه بده زندگیم خراب بشه دوسال صبر من ندید گریه هام واسه پسر داییم بی تابی ها پسر داییم ندید این طوری کرد با چه عقلی حالا راضی شد من اصفهان افتادم افسردم پسر داییم تهران افسردگی گرفته این واست خواهرم هر روز پاکه با دوست پسرش ککش نمیگزه افتخار میکنه زندگی منو خراب کرده 

خب اشکل نداره اینم تموم میشه ولی گلم شما جلوی خودت بگیر که دخالت نکنی چون من خواهرم گفتم دخالت نکن من واسه تو هزار تا کار کردم فقط بزرگی کن توی مراسم من باش ولی تا زهر خودش نریخت ول نکرد دست نکشید قشنگ رید به زندگم گفت لطف کردم همین اول دست همه شون رو کردم بعدم گفت شانس در خونه تو زده خدا دوستت داشته حالا بگم چون خواهرم بزرگه دوبار نامزدی خودش بهم زده مال منم این طوری کرد هیچ کس نمیاد که خواستگاری اینا که میان همه عالی نیستن خواهرم یه عیب که گزاشته شده توی زندگی من مال خودش خراب کرد هیچ آینده منم یه خاک سیاه نشونده