منه احمق اومدم گردویی بشکونم حال نداشتم رو زمین بشکونم رو میز شکوندم . شوهرم هزار حرف زد بهم منم از اون لحظه ساکت و ریلکس شدم و حرفی نزدم و باقی مانده کارمو انجام دادم گردومو با تمام خونسردی خوردم . اوندفع هم زدم گلدنو شکوندم با پتو 😐 چم شده
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.