سلام دوستان
ی مدت پیش داشتم با ب نفر صحبت می کردم که دکتر بودن
کلن داشتم راجب خودم و رویاهام و کلن زندگیم براشون می گفتم یهو اومد گف تو وسواس فکری داری برو درمانش کن !
اول بهم برخورد بعد که نشستم فک کردم دیدم راست میگه
کلن با خودم و زندگیم درگیرم
می شینم ب ی چیزایی فک میکنم که به خودم میام میگم واقعا مریضم!
برای مثال هی می شینم فک میکنم کی قراره بمیرم و چ اتفاقی قراره برام بیوفته
یا راجب آینده تصوراتی میکنم که به شدت درگیر کننده هس
جوری که برا هرکی میگم سرش درد می گیره از افکارم !!!
ی سوالات عجیب از خودم می پرسم که خودمم داخلش میمونم آخه قوه تخیل قوی هم دارم
کلن تصوراتی میکنم که انقدر مغذم درگیرشون میشه که دست بردار نمی تونم بشم
باید انقدری راجب اون موضوع فک کنم تا خسته شم اما بعد ی مدت باز شروع میشه
یا چمیدونم ی چیزایی که واقعا لازم نیست بهشون فک کنم
هزار و یک مشکل و باهم قاطی میکنم گاهیم تعادل روانیم و از دست میدم بر اثر فکر زیاد
خیلی چیزا که قابل گفتن نیست
بنظرتون چیکار کنم؟
بنظر خودم وسواس فکری هست چون اون دکترم بهم گفت
اینم بگم از دنیای واقعی خوشم نمیاد و ترجیح میدم توی دنیای خیالم سپری کنم (دلایل زیادی داره ولی یکش تنهایی هس)
اینم بگم از کودکی تنها بزرگ شدم