عشق مشکلی ندارد 😐😳
آقا یکشنبه هفته قبل عروسی پسر عموم بود منم رفتم بهم گفتن برو پسرای فامیل رو جمع کن نصیحت داریم😂
میخوایم بگیم تفنگ نندازن منم رفتم دنبالشون
بدبخت این عشق ما بچه مثبت هی میگفتم برو برو زود بااش مث اونا برو یهو یه نگاهی بهم کرد ک
ماسکو درآورد یه لبخند زد😐
گفت منم ها منم رومو برگردوندم اصلا قیافه اش معلوم نبود گفتم خودتو لوس نکن بیا زود تر
گفت یعنی نمیشناسی منم گفتم نه گفت آها اونی که روزی ۵ بار بیشتر نگا پروفایل اینستاگرام من میکنه تو نیستی ها منم میگفتم نه😂💔
گفت باشه الان منم میرم دنبال اونا بعدش یه لحظه فک کردم نشون روی دستشو دیدم یه نگاهی به دست خودم کردم یه خاک بر سرت گفتم به خودم 😂😳
آخه فامیلیم ارثیه همه نوه ها رو دستاشون نشون دارن😐💔
بعد آخر شبم گفت نمیشناسی گفتم چرا چرا میشناسم یه لبخند زد و گفت خداحافظ عزیزم❤️😂
منم گفتم همچنین فقط وایسا گوسفند رو بزارن تو ماشینت دوباره نینشاشو بست 🤣