2777
2789
عنوان

بیاین از سوتی های دوران نامزدیتون بگید👏

| مشاهده متن کامل بحث + 7510 بازدید | 116 پست

بچه‌ها، دیروز داشتم از تعجب شاخ درمیاوردم

جاریمو دیدم، انقدر لاغر و خوشگل شده بود که اصلا نشناختمش؟!

گفتش با اپلیکیشن زیره لاغر شده ، همه چی می‌خوره ولی به اندازه ای که بهش میگه

منم سریع نصب کردم، تازه تخفیف هم داشتن شما هم همین سریع نصب کنید.

ما تو دوران نامزدی (۶_۷سال دوستی) خونه داشتیم

یبار باهاش دعوام شد رفتم یه پارچ آب یخ آوردم توی حمام بود ریختم روش قیافه و استایلش مثل گربه ی تام و جری شده بود سییییخ 😅😅😅

سوتی نبود خاطره بود خخخ

عکس خودمه ، دوست و فامیل عزیز نظرشما مهم برای خودتون،خونوادتون و آرزوهاتون صلوات جدیدی ختم کنید 😅 --- هنوز چشمم به اون خونه س
از طرز بیانت خوشم اومد لایکی


ممنون عزیزم ، نظر لطفته

                                                          من برای متنفر بودن از کسانی که از من متنفرند وقتی ندارم، زیرا من گرفتارِ دوست داشتنِ کسانی هستم که مرا دوست دارند.
اگه پر بازدید شدید لطفا منم دعا کنید مزدوج بشم .۳۰ رو رد کردم🙁🙁

نکاه یه چیزی میگم عین معجزس،چهله زیارت عاشورا،ثوابش به نیت شهید نوید صفری


خود مادرشهید :گفتن که نوید گفته هرکس تا چهل روز زیارت عاشورا بخونه و ثوابشو روبهم هدیه کنه،بعداز چهل روز به اذن خدا حاجتش و میدم...واگر صلاح خدا نباشه تو آخرت براش جبران میکنم

برا مادر شدن و خانه دار شدنم صلوات میفرستی؟!؟؟؟؟⁦❤️⁩⁦❤️⁩⁦❤️⁩⁦❤️⁩⁦❤️⁩⁦❤️⁩ممنون😍

اوایل نامزدیمون شوهرم خونمون بود در خونه باز بود یه موش میاد تو خونه من همین که دیدمش جیغ داد بلند اسم اماماها رو صدا میکردم حلا نمیدونم فازم چی بود که رفتم رو اپن از ترس مامانمو شوهرم از خنده پخش زمین شدن

همه از مرگ میترسند،من از زندگی سمج خودم.
ای خدااا عالیهه😂😂😂😂😂😆😆😆


حالا این سوتی نیست، ولی جالبه؛


یه روز داشتم از بیرون میومدم خونه، یه آقائی به فاصله ی چند ده متریم‌ داشت از جلوم راه میرفت،


یهو یه چیزی از جیبش افتاد پائین (کارت عابر بانکش بود)  اونم متوجه نشد که افتاده.


در یه جهش خیره کننده خودمو در کسری از ثانیه به اون شئ مورد نظر رسوندم.


فقط نمیدونم اون مرده چطور تونست باز همون فاصله رو حفظ کنه؟  

صداش زدم و اون بنده خدا هم هندزفری در گوش چیزی نمیشنید، صدامو بالاتر بردم، امّا کافی نبود.


۲ دسیبل دیگه بهش اضافه کردم ولی انگار تو یه دنیای دیگه بود😦😦


(اصلا تو خیابون جای آهنگ گوش دادنه؟)



دیگه به آخرین گزینه ای که تو چنته داشتم چنگ زدم.


خم شدم و یه سنگ کوچیک‌برداشتم؛


اولی رو پرتاب کردم ولی با فاصله ای معنا دار از کنارش رد شد.  دومی رو با تمرکز بیشتر پرتاب کردم ولی باز با هدفم فاصله داشتم، دیگه داشت قلق گیریش دستم میومد.

سومی رو برداشتم و این بار بزرگتر از قبلی، باز پرتاب کردم ولی مماس با گوش سمت چپش به بیرون از چارچوب بدنش افتاد.


دیگه چهارمی رو که بزرگتر از تمام سنگهای قبلی بود برداشتم‌ و به خودم‌ گفتم؛

« شادی » تو میتونی.


و نوک‌ مگسک رو گذاشتم زیر خال و پرتاب کردم و بالاخره به هدف برخورد کرد. 🙌🙌


اون بنده خدا هم فارغ از غوغای جهان و در عالم خودش یهو برگشت و هراسان منو که سنگ پنجم رو در دست داشتم دید.😲😲

اصلا نذاشت بهش بگم ماجرا رو.


(البته حقم داشت، با اون سنگهائی که دستم بود، رستم دستان هم قالب تهی میکرد)


دو پا داشت، دو تای دیگه هم قرض کرد و الفرار.


منم با سنگهای شیشم و هفتم (که هر کدوم به ترتیب شماره از قبلی بزرگتر بود) به دنبالش دوان دوان، برای رسیدن به هدفم.


ولی هیچوقت به هدفم نرسیدم و اون بنده خدا با خاطره ای وحشتناک برای همیشه اون محل رو ترک کرد و هیچگاه اونجا رؤیت نشد.

                                                          من برای متنفر بودن از کسانی که از من متنفرند وقتی ندارم، زیرا من گرفتارِ دوست داشتنِ کسانی هستم که مرا دوست دارند.
اوایل عقدمون بود،  رفته بودیم پیاده روی (خیر سرمون) منم با آرایش و کفشهای پاشنه بلند همچو آهو ...

چقد باحالی😂😂😂😂منم یبار پاشنه بلند پوشیدم ،نزذیک بود بیفتم رو مادر شوهرم ،😂😂😂😂😂

برا مادر شدن و خانه دار شدنم صلوات میفرستی؟!؟؟؟؟⁦❤️⁩⁦❤️⁩⁦❤️⁩⁦❤️⁩⁦❤️⁩⁦❤️⁩ممنون😍
چقد باحالی😂😂😂😂منم یبار پاشنه بلند پوشیدم ،نزذیک بود بیفتم رو مادر شوهرم ،😂😂😂😂😂


بد دردیه این پاشنه بلندا 😁

                                                          من برای متنفر بودن از کسانی که از من متنفرند وقتی ندارم، زیرا من گرفتارِ دوست داشتنِ کسانی هستم که مرا دوست دارند.
منم حرف از داداشش افتاد بنده خدا اسمش شاپور گفتم شیپور فلان کارو کرد؟ بین خودمون شیپور میگفتیمش

خخخخخخ

برا مادر شدن و خانه دار شدنم صلوات میفرستی؟!؟؟؟؟⁦❤️⁩⁦❤️⁩⁦❤️⁩⁦❤️⁩⁦❤️⁩⁦❤️⁩ممنون😍
اوایل عقدمون بود،  رفته بودیم پیاده روی (خیر سرمون) منم با آرایش و کفشهای پاشنه بلند همچو آهو ...

تمسخر و به قول قدیمیا من(یا منع) کردن جزء چیزاییه که زود به طرف برمیگرده من بارها دیدم کمتر از چند دقیقه اتفاق میوفته 

عکس خودمه ، دوست و فامیل عزیز نظرشما مهم برای خودتون،خونوادتون و آرزوهاتون صلوات جدیدی ختم کنید 😅 --- هنوز چشمم به اون خونه س
تمسخر و به قول قدیمیا من(یا منع) کردن جزء چیزاییه که زود به طرف برمیگرده من بارها دیدم کمتر از چند د ...


آره، من همیشه خودمو ازین چیزا بر حذر میکنم، 

خیلی روی تمسخر و آداب اخلاقی حساسم

                                                          من برای متنفر بودن از کسانی که از من متنفرند وقتی ندارم، زیرا من گرفتارِ دوست داشتنِ کسانی هستم که مرا دوست دارند.
حالا این سوتی نیست، ولی جالبه؛ یه روز داشتم از بیرون میومدم خونه، یه آقائی به فاصله ی چند ده متر ...

واییی😮😮😵

ینی کارتشو نگرف؟!

خب چرا از همون اول به جای سنگ زدن ، ندوییدی تا بهش بدی کارتو.سنگ چرا ؟

استاد زبان اینده...🙂🙃🤩
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز