2777
2789
عنوان

میشه ی کمک کنید :(

50 بازدید | 5 پست

یچیزی اول بگم گزارشم نکنید شما تنها کسایی هستید ک میتونید کمکم کنین

شما نمیتونین بازم منو درک کنید چون موقعیتش رو نداشتین

من از بچگیم مهر پدری رو نداشتم هیچوقت اما جالبه بگم اون کاملا صحیح و سالمه! من هم حتی تو سن ۱۲ سالگی برا اولین بار برام پاستیل خرید ذوووووق مرگ شدم در این حد.ی مادر و یه خواهر که خواهرم هم یه شهر دیگه زندگی می‌کنه و فقط مادرم رو دارم الآنم که۱۶ سالمه هنوز دارم بخاطر کاراش گریه های مادرمو میبینم اون مارو دوس نداره من شناخت کاملی ازش ندارم چون فقط ناهار میخوره می‌خوابه می‌ره سرکارش بعد می‌ره پیش یکی دیگه من دیگه نمیتونم صبر کنم و نمیتونم ببخشمش از بچگی میخواست مادرمو بکشه  و من نمیزاشتم.فک کن یه بچه از کودکی هاش نتونه استفاده کنه مامان من هیچییییییی براش کم نزاشت و همیشه بخشیدش

کمکم کنید

من چیکار کنم.شده خودتونم یه لحظه جای من بزارید.🥺


الان حالم خوب نیس میرم بیرون از سایت باز بر میگردم

اگه شده یه کمک به من کنید شده کلی براتون دعا میکنم:)

گلایل۱۶:)

کی می‌دونه شاید  اتفاق خوب تو سکانس بعدیه :)💜کاربر قدیمی نیسم😈

چرا مامانت طلاق نمیگیره

باز آمد شوهر بی بهانه، با ادایی کودکانه، هیکلی چون استوانه می کند غر غر به خانه، یادم اید روز اول، گردنش کج، دست و پا شل . پیش بابا موش میشد سر خیس تا گوش میشد . دختری افتاده بودم مهربان و ساده بودم نرم و نازک، شاد و چابک. چشمهایم همچو اهو، عطر موهایم چو شب بو . می شنیدم از لب او حرفایی همچو جادو : من غلام خانه زادت، جان دهم هر دم به یادت، گر نیایی خانه ی من می گریزد روحم از تن . بعد از آن گفتار زیبا خام گشتم من همان جا . شد به پا جشن عروسی کیک و شام و دیده بوسی . بعد از آن دیگر ندیدم هرگز آن اوقات بی غم . قسمتم یک مرد جانی ، اندکی لوس و روانی ، بی اراده همچو یابو، پرخور و مغرور و پر رو . بشنو از من جان خواهر، هر که کرد این دوره شوهر ؛ خاک بر سر گشت و حیران . شد پشیمان شد پشیمان شد پشیمان......

سلام عزیزم، اول از همه سعی کن که با پدرت صحبت کنی ، و اگر خواهر بزرگتر داری با ایشون هم مشورت کنی، توی سنی هستی که باید تنها دغدغه ات درس تو باشه، پدرت آسیبی به مادرت نمیزنه، ولی سعی کن باهاش دوست بشی و باهاش حرف بزنی،مشکلات و دغدغه هایی که داری رو بهش بگی،الان مادرت بیشتر از هر زمان دیگه ای بهت نیاز داره، پس سعی کن بهش محبت کنی و مراقبش باشی، درست رو هیچوقت کنار نذاری،اون مرد هرچی باشه پدر شماست، اگر مشکلی داره راضیش کن با ی روانشناس یا ی روانپزشک صحبت کنه، و ی نکته دیگه توی زندگیت سعی کن مثل مادرت باشی و همه رو ببخشی،اول از همه دلت رو صاف کن و پدرت رو ببخش، بعدم توکل کن به خدا، ی زندگی آروم و سرشار از خوشبختی رو برات آرزو میکنم دختر❤️

یه تجربه بگم بهت. الان که دارم اینجا می نویسم کاملاً رایگان، ولی نمی دونم تا کی رایگان بمونه. من خودم و پسرم بدون هیچ هزینه ای یه نوبت ویزیت آنلاین کاملاً رایگان از متخصص گرفتیم و دقیق تمام مشکلات بدنمون رو برامون آنالیز کردن. من مشکل زانو و گردن درد داشتم که به کمر فشار آورده بود و پسرم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت که خدا رو شکر حل شد.

اگر خودتون یا اطرافیانتون در گیر دردهای بدنی یا ناهنجاری هستید تا دیر نشده نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص بگیرید.

سلام عزیزم، اول از همه سعی کن که با پدرت صحبت کنی ، و اگر خواهر بزرگتر داری با ایشون هم مشورت کنی، ت ...

خیلی خیلی ممنونم🥺💜

کی می‌دونه شاید  اتفاق خوب تو سکانس بعدیه :)💜کاربر قدیمی نیسم😈
چرا مامانت طلاق نمیگیره

میخواد بگیره اما اگه بگیره حق ما هم ضایع میشه اول شاید مهریشو اجرا بزاره اما امیدوارم برا هیچکس پیش نیاد

کی می‌دونه شاید  اتفاق خوب تو سکانس بعدیه :)💜کاربر قدیمی نیسم😈
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز