دلم گرفته با کی درد و دل کنم

الان به خدا قسم دیروز باهاش صحبت میکنم مثلا میگم بنده خدا فلان خانمه .دلم سوخت براش شوهرش داره بد میکنه.بهم گفت بدتر من مگه هست.چقدر زدی تو برجکم باید زنا مقاومت کنن تا شوهرشونو ادم کنن.تو بودی این چیزا میدیدی سکوت میکردی پوستو طرفو تو تنهایی قلفتی میکندی.هر نسخه نمیشه برای همه پیچید ولی من خیلی حفظ ابرو میکنم خیلی ولی تو تنهایی شرف براش نمیزارم .قدیما مادر شوهرم خیلی اذیت میکرد هر روز میگفتمش پاشو برو ور دل مادرت اینجا چکار میکنی بچه ننه.هرچی میگفت بسه دیگه میدونی چی میگی میگفتم تو نمیدونی چکار میکنی بفهم نفهم.حتی دیشب میگفت چهار بار زن بگه بفهم نفهم شوهره فهم پیدا میکنه.والا شوهر من خیلی مغروره ولی جون به جونش کنی بزنی تو صورتش هر بلایی سرش بیاری دست به زن نداره.فقط خیانت خط قرمزشه و اینکه زنی جلوی غریبه ها بی احترامی کنه .شما باید بفهمی خط قرمزا شوهرت چیه فقط یک چی میدونم همه مردا نفهمن مادر زادی .فقط یکی کمتر نفهمه یکی خیلی خیلی نفهمه!!!

توضیحات نوشتم تو با شوهرت ده ساله زندگی میکنی من اخلاقاشو نمیشناسم ولی میگم حتی اون حیوانم میشه تا حدودی اموزشش داد خیلی سخته ولی نمیدونم ارزش داره یا نه.مثلا من خودم به نتیجه رسیدم ارزش نداره اون قدر انرژی بزاری 

عاخی عزیزم منم هجده سالمه هرچی میخام بابام میگه کاش شوهر میکردی راحت میشدم برام کتاب و کتاب تست نمیخره کنکور بدم دوستام همشون هزار جور کلاس و کتاب و اینا بابای من یه قرون هزینه نمیکنه گفتم منو ببر کتابخونه ثبت نام کنم میگه ببرمت قاطی دخترای دیگه بشی بری بیرون بگردی؟ اینم بد بختیه منه  

منم مجبور شدم شوهر کردم چه میشه کرد والا منم زندگیم نابود شده است چکار کنم هرچی بود برای پسر بود محل سگ به دختر نمیدادن هیچ هر لقمه ای میخوردم انگار زورشون میومد.محروم بودم با اینکه وضع مالی توپه گیر شوهر خیلی خیلی خیلی خیلی نفهم و بی شعوری افتادم از شعور زیر صفررررررررررررر‌.نگم برات هشت تا برادر داره همشون زن دارن .مادر شوهرم فتنه عروسا به جون هم میندازه سادیسم داره بی شرف به زور خودمونو از اون جمع عروسا مادر شوهر و خواهر شوهر و بحثا کشیدم بیرون .چند سال طول کشید شوهرم فهمید الان تازه بعد ده سال میگه چقدر خوبه تو حاشیه نیستم!!!!الان نزدیک ۴۰ سالش شده یکم ادم شده😒😒😒

چی بگم خواهر آن شاالله مشکلت حل شه.

خدا یجوری حلش کنه واست

ببین من شوهرم این نبود گریه فایده نداشت حتی سرطان گرفتم از دست فتنه هاشون خلاصی نداشتممممممممممم یعنی شوهرم این چیزا خط قرمز مرمز نداره قدیم صدام میرفت بالا خط قرمزش بود به قول خودش میگه باد زیاد داشتم😁😁😁😁دیدم خیلی غرور کاذب داره در یک حرکت درو بازش کردم پرتش کزدم بیرون.از چشمی دیدمش به خدا چشمش تا ته باز هاج واج پشت در بود گفتمش برو ور دل مادرت بچه ننه فعلا هم پیدات نشه🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣گفتم هندزفری میزارم در هم بکنی نمیفهمم برو مزاحمم نشو وای پوکیدم از خنده رفت خیلی رو جدول بیرون خونه نشسته بود

نه والا من حاضرم صد بار سرطان بگیرم برم فاحشگی برم هر بدبختی بکشم ولی یک روز هم خونه پدری برنگردم شوهرم هم میدونه هرچی بشه میرم تو خیابون میخوابم خونه پدری نمیرم