سلام من از خواهرشوهرم کاملا متنفرم خدا ازش نگذره که از وقتی ازدواج کردم بخاطرش خوشبختی ندیدم حضورش ارامشمو بهم میزنه الانم اصلا نمیتونم تحملش کنم چکا کنم قطع رابطه هم که نمیشه به شوهرم گفتم بهش بگو شب بیا خونمون شوهرمم گفت خودت زنگ بزن منم گفتم نمیزنم دوسداره بیا دوستم نداره نیا گفت بعش میگم بهت خبر میدم ولی الان که زنگ زدم به یه بهونه ای اسم اومدنشو نیورد فک کنم نمیاد خوبه که من بهش گفتم بیاد بعدا حرفی نمیتونن بزنن خوشبحال هرکس آرامش داره من آرامش ندارم اصلا روز و شبمو خراب کرده
من اول که ازدواج کردم باهاش مث خواهر برخورد میکردم اصلا من یه ادمیگ اهل بی احترامی نیستم یکاری باهام کرده که اینطوری شدم اعصابم خراب و داغون دیدی یکاری میکنی بعد میگی غلط کردم من اونجورم بهش گفتم بیا خونمون بعد تو دلم صد بار گفتم غلط کردم
الان که دارم اینو برات مینویسم، کاملاً رایگانه، ولی واقعاً نمیدونم تا کی رایگان بمونه! من و دخترم بدون حتی یه ریال هزینه، یه ویزیت آنلاین از متخصص حرفهای گرفتیم. کامل بدنمون رو آنالیز کرد، تکتک مشکلات رو گفت و راهحل داد.
خودم کمر و گردنم خیلی مشکل داشت، دخترم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت… و باورت میشه؟ همهش رو درست کردیم!
من زه جا خوندم روانشناس نوشته بود با خانواده شوهرتون همیشه رسمی رفتار کنید
اگر تا حالا مثل خواهر باهاش رفتار میکردی از حالا به بعد باهاش کاملا رسمی رفتار کن تا یاد بگیره وقتی یکی بهش احترام میزاره متقابلا همون رفتار رو کنه نه خودشو بگیره
من و خواهرم از یه کاربری استفاده میکنیم تنتون سالم دلتون شاد🌸❤