یسریا دور و بر خودمم بهم همینو گفتن اما واقعا معلوم بود تو زندگیش یه خبریه و وقتیم با مادرش روبه رو شدم گفت فکر کردی میذارم پسرم با تو ازدواج کنه مگه من مردم مگه اجازه میدم!!
اما یه دردی تویه زندگیش بود چون بعضیا مثلا بابای خودمم بهم گفت که مجبور بوده بره با اون ازدواج کنه و خیلیهای دیگه هم گفتن بعضیا هم نظر شما رو دادن
اصلا هیچی معلوم نیست مشخص نیست چه اتفاقی تو زندگیش افتاده
ولی شرایط زندگی همه با هم یکی نیست و متفاوته فکر نکنم این نظر واسه زندگی همه درست باشه و بشه تعمیمش داد