استارتر برعکس تو بچه ها خیلی به من علاقه دارن
حالا من نه اینکه دوسشون نداشته باشما ولی نه در حدی که اونا منو دوست دارن
هرجایی میرم یه مشت بچه مثل جوجه پشت سرم راه میوفتن
یه مدت دوستام می‌گفتن مهد کودک بزنم
احتمالا تو زندگی قبلیم یه وکیل یا یه سخنران بودم چون علاوه بر اینکه سعی در جواب دادن همه دارم به شدت هم می تونم اشخاص رو راضی به انجام کاری بالاخص خرید چیزی بکنم
من خیلی معمولی ام نه بدم میاد نه خوشم میاد ولی خودشون اصلا نمیان طرفم و بیان بغلم فور میزنن زیر گریه
حالا برعکس یه هاپو پاش شکسته بود از همههه آدما میترسید من که رفتم نزدیکش فرار نکرد اجازه داد دستشم بزنم، تابستون پارسال دوتا گربه دم مرگ پیدا کردم بردم دامپزشک و کلا سه ماه درگیر خوب شدن گربه ها بودم از اون ور یه مامان گربه و بچه هاشم خونمون بودن با گربه خودم سرجمع هفت تا گربه تو خونمون بود طوطیمم بود😂دیگه اون دوتا سرپرست پیدا کردن مامان گربهه هم بچه هاش بزرگ شدن و موندن گربم و طوطیم برا همین حس میکنم برا مدیریت پناه‌گاه حیوانات خوبم تازه در کنار رسیدن به اونا درسمم میخوندم 🚶🏼♀️
