مادرشوهرم تا میتونه بلا سرم میاره دوتا جاری هستیم بزرگه که هم سن مادرمه دست به سیاه و سفید نمیزنه اسمشو با خانم صدا میکنه منو اسم خالیمو صدا میکنه و کارهاشم میکنم دارم ظرف میشورم صدبار میاد بالا سرم میگه قشنگ دست بکش ظرفهارو.آشغالهای تو سینکو نزار بمونه جمع کن. موقع غذا هم شاید باورتون نشه یه بال مرغ و یه گردن میزاره جلوم گوشتها ماله برقیه هست
نه والا الکی چرا....من خودم به خیلی چیزا حساس بودمو گیر میدادم از وقتی بیخیال شدم و حساسیتمو کم کردم آرامش خودمو شوهرم بیشتر شده،اون هم دیگه بیخیال این چیزا شده،کلا سخت بگیری سخت هم میگذره،پس خوش باش و ریلکس و هر چیزی رو گنده نکنیم،اتفاقا اسی جون به این فکر کن که مادرش بیاد بچتو میسپاری بهش تو هتل و خودت و شوهرت دوتایی میرین زیارت یا خودت تنهایی میری حرم دل سیر زیارت میکنی
مادرشوهرم خودش کارمنده وضع مالیش توپه همین چندروز پیش مبل و لوازم خونشو تغییر داد ۲۵ ملیون پول داد براش نقد حالا ما بعد ۴ سال با وام میخواییم بریم مشهد.اصلا وضعمون خوب نیست وگرنه من از خدام بود خرج مادرشو میداد
میشه بیخیال شم؟ من تک دختر خانوادم بودم وضع مالی پدرم خیلی خوبه هر سال مشهد بودیم عید حالا الان بعد ۴ سال که عروسی کردم یه بارم منو نبرد سفر خب منم ادمم.از همه چی گذشتم تو زندگی نه طلا خواستم نه چیزی یه زیارت اما رضا هم ازم دریغ کنه؟.بخدا دلم خونه...
ای بابا از دست مادرشوهرت،میدونم سخته ولی روی خودت کار کن،ببین مادرشوهرت کجای زندگیته،اصلا آدم مهمی هست؟نه والا،پس بندازش گوشه ذهنت و بهش اهمیت نده،کم کم خودش درست میشه،هرچی برات مهم باشه بیشتر اعصابت بهم میریزه،هرچی میگه و هرکاری میکنه جوابشو نده و سکوت کن و به کار خودت ادامه بده،خودش بالاخره یه جایی کوتاه میاد،مگه چندبار در هفته میبینیش؟
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
