من پیش مادر شوهرم زندگی میکنم تو یک اتاق جدا
امشب شام مادرم مارو دعوت کرد
همسرم که داشت میرفت سرکار
بهش گفتم زود بیا که شب دیر نریم
مادرشوهرم شنید اومد بهم گفت
اگه میخوای خودت برو خونه مادرت چون امشب منو محمد باید ببره خرید دارم
بچها بنظرتون چیکار کنم خیلی از حرفش بدم اومد