دیشب خاب دیدم شوهرم بایه مردی دعواش شد ومرده روهول داد سرش محکم خورد به زمین ومرد خیلی خیلی توخواب ترسیده بودم میخاستیم از شر جسد راجت بشیم یادم نیست که چجوری ولی دیدم که تیکه تیکه شده بود گزاشته بودیمش توپلاستیک میخاستیم ببریمش یه جای دور ودفنش کنیم خیلی ترسیده بودم ازخاب پریدم همه بدنم میلرزید صبحش پسرم گفت مامان یه خاب وحشتناک دیدم گفتم چی گفت خاب دیدم دزدامنو تیکه تیکه کردن خیلی ذهنمو مشغول کرده یعنی چه تعبیری میتونه داشته باشه
فکرها سردرگمم کرده بده راهی نشان/تا بدانم در کجایم،در کجای این جهان .شعر از خودمه چطوره؟🙃🙃ماه را گم نکنی! بین چراغانی ها💗😍لطفا برا خوشبختی و عاقبت به خیری خودمو اونی که بهش علاقه دارم یه صلوات مهمونم کنین😘