سلام من دو سال و ی ماهه با ی آقایی دوستم دوست ک رابطمون خیلی ازدواجیه قرار نبود دوست باشیم ی روز باعم حرف زدیم مشخصات و پرسید و ازم خوشش اومد بعد زنگ زدن به خانوادم ک خانوادم قبول نکردن ماهم تصمیم گرفتیم باهم صحبت کنیم تابیشتر باهم اشناشیم تااونم شرایطش اوکی شه دوباره بیان خاستگاری الان دوتا مشکل بزرگ هس اینکه ۱۱ سال ازم بزرگتره دوم اینکه نامزد داشته نامزدش با ۳ نفر بهش خیانت جنسی کرده جدا شده ک مدارکشم دیدم الان دارم دیوونه میشم مراسم عقدشونو تو ذهنم تصور میکنم اینکه عاشق دختره هم بوده و اینکه ی دختر دیگه رو بغل کرده و هزار جور فکر دیگه شب و روز ندارم
11 سال که چیزی نیستش بعد خب ممکنه برای هر کسی پیش بیاد تو فکر کن اگه قبلا تو با یکی نامزد میکردی و جدا میشدی به همین دلیل دیگه فرصت ازدواج دوباره نداشتی؟
خب الان چیکارکنم؟دوسشم دارم خودش میگه من نمیخوام اذیت بشی نمیتونی فراموش کنی برو بعد ازدواج بدترم میشه گاهی هم میگه چرا جای فک کردن به چیزای مثبت به اینده فک نمیکنی به چیزای خوب