خیانت

سلام به همه. . چند روز پیش دختر کوچولوم که 2 سال و نیمشه داشت با گوشی باباش کارتون میدید. دویید اومد بغلم گوشی از دستش افتاد برنامه قطع شد به من گفت دوباره برام بذار اومدم بذارم باز گوشی و از دستم گرفت و ور رفت یهو دیدم تو گالری عکساش یه عکس دست یه خانمی روی صورت شوهرمه و زیرش نوشته بماند یادگاری... یخ کردم.... اشکام سرازیر شد... اما چون مهمونی بودیم نتونستم چیزی بگم فقط خیلی آروم گفتم این دست کیه؟ که گفت من چه می دونم. شب که رفتیم خونه ازش پرسیدم این عکس چی بود؟ (عکسو پاک کرده بود) خیلی به سختی ازش حرف کشیدم و خیلی گریه کردم... گفت یه اشتباهی کردم یه بار یه خانم خیابونی رو سوار کردم و بردمش محل کارم... (شغل آزاده) ... گفت باهاش رابطه جنسی نداشتم... فقط از سر کنجکاوی این کارو کردم... خیلی ابراز پشیمونی کرد... ولی من داغون شدم... از حال رفتم از شدت گریه ... هیچی نمیفهمم ... عین آدمی که عزیزشو از دست داده تا چند روز گریه می کردم... به خواهرشوهرم گفتم ... ولی با هیچکس دیگه حرف نزدم... خواهرشم خیلی بهم ریخته... نمیتونم ترکش کنم... تازه زندگیمون پا گرفته... بچم کوچیکه... خونوادم حمایتم میکنن اگه بگم بهشون ولی با خودم گفتم وقتی بگم که دیگه نخوام ادامه بدم زندگی رو.... خیلی داغونم با اینکه هزار بار قول میده که تکرار نمیکنه ولی من نمیتونم حالمو خوب کنم... ما خیلی ازدواج خوبی داشتیم... فامیل بودیم... اگه زندگیم به هم بخوره موج انفجارش به خانوادهامون خیلی آسیب میزنه...