بچه هست که هست نمیخوای که به خاطر بچه به پای اون مرد بمونی آخرشم بچه بزرگ شه طرف باباشو بگیره
)زندگی مادرشوهرم ) تاپیکشو دارم نوشتم دعوا پدرشوهر مادرشوهر
یه کاری نن چند سال دیگه شوهرت تو روت برگرده بگه نمیخوامت جدا شو
اون موقع هم سن و سالی ازت گذشته نه جون کار کردن داری نه دور از جون پدر مادری
میترسم با یه بچه چیکار کنم آخه توبگو اگه میخاسته از زیر زبون دختره چیزی در بیاره چرا واتساپش قفل کنه چرا بمن نشون نداد اصلا چحوری فامیل اینو می‌دونه اینم گفته ببخشبد عزیز دلم تولدت یادم رفته بود دارم اتیشششش میگیرم اون دختره هم خطش خاموشه عکسم یادم رفت بگیرم از پیاما اونم زود پاکیددحالم بدههه
برو خونت بچه رو هم بسپار به همون باباش
ریلکس زندگی کن اززش آتو بگیر واسه طلاق مدرک میخوای واسه خیانت از چتاش فیلم بگیر خودتم داخلش حرف بزن تا میتونی مدرک جمع کن الانم برو مهریتو بذار اجرا اگه گفت چرا این کارو کردی بگو دوس داشتم مث تو ک با این و اونی کردیش برو بگیرش منم مهریمو میخوام طلاقم نمیگیرم عزیززززززم ایتا رو جوری بگو تا ماتحتش آتیش بگیره
اشتباه مادرشوهر منو نکن اونموقع پدرش پشتش بود گفت بیا جداشو دوباره شوهرت میدم قبول نکرد گفت نه بچمو ول میکنم نه شوهرمو دوسش دارم و اینا پدرشوهرمم از جوونی دوس دختر داشنه هنوزم با این سنش داره و مادشوهرم محل نمیده و توهین میکنه و مادرشوهرم الان دیگه نمیتونه جداسه چون کسی رو نداره جون کار کردنم نداره و پسرشم طرف باباشه
الانم ك داري باهاش حرف ميزني و دعوا ميكني تمام حرفاتون و ظبت كن بدون اينكه بفهمه
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
