بیایید از خز بازیاتون و ضایع شدناتون بگید

یادم نی

رفتم پیش استاد برتر ناحیمون بعد چون اولین بار دیدمش هول شدم میخواستم بگم من اومدم که... به جاش گفتم سلام من تشریف آوردم😂😂😂

مامانم خیلی از خواهرم تعریف کرد تو مهمونی اینکه بدون کلاس زبان یاد گرفته و اینا منم میدونستم خواهرم گوشی رو میگیره از مامانم میره چت با دوستاش برای اینکه مامانم نفهمه میگه زبان یاد میگیرم مهمونم گفت دو کلمه حرف بزن نتونست حرف بزنه و ضایع بدی شده اونجا قیافه مامانم دیدنی بود 

اره تا دلت بخواااااد

مثلا یبار ی پیرمرد ک فامیل دور بش دست دادم منو کشید سمت خودش لپمو تو جمع بوسید😑😂

یا یبار کراشم اومده بود .از استرس سلام ندادم آخرم گفتم زشته بعد چنتا رفتن اومدن دادم ینی ریدمممممم

چی بگم دیگ عذاب وجدان گرفتم 

اومدم بنویسم گردنم درد میکنه حوصله ندارم نوشتم کردنم درد میکنه حوصله ندارم 😢

یادم نی  و اصلا دلم نمیخواد یادم بیاد😑😂

چرا همه تاپیکا تکراری شدع😑

هربار میام سایت همین تاپیکو یکی زدع

یکی تو همین سایت میگفت تو مراسم خواستگاریش که خیلی هم به هم تمایل داشتن خواهرش گوزیده بود اینم میگفت از خجالتم جواب رد دادم😂

یه بار تو مترو اون وسط بودم یه پسره داشت‌ چشم ابرو میومد من اخم کردم میخواستم بهش فحش بدم😂😂😂😂😂😂سرمو برگردوندم دیدم با دختر بغلیمه ضایع شدمممممممم