خیلی صبر کرده بودم شرایطش اکی شه تا ازدواج کنیم
ولی نشد ، حس میکردم باهام صداقت نداره اما میگفت دارم
تا اینکه مدت ها پیش زمان تعیین کردم که اگه تا این زمان اکی نشد همه چیز تمومه
و امروز موعدش رسید و هیچ مشکلی حل نشد ، بهش گفتم سر حرفم می مونم و دیگه تمومه هرچی بوده چون تو شرایط رو سر زمان تعیین شده مهیا نکردی ، اما ازونجایی که خیلی همو دوست داریم گفت بدون تو دلیلی برای زنده بودن ندارم
بخاطر مشکلات حس کردم ممکنه بلایی سر خودش بیاره و من عذاب وجدان بگیرم پس حرفامو عوض کردم و گفتم همه چی بین ما تمومه ولی هروقت تونستی شرایط رو اکی کنی اونوقت بیا من میپذیرمت ولی تا اون زمان هیچ ارتباطی نباشه
اشتباه کردم ؟