اين روزها تنها چيزى كه حالِ مرا خوب میكند ،
 يک جرعه بىخيالىست ! 
اين روزها دوست دارم بىخيالِ همه چيز باشم و كودكانه روى شنهاى داغِ ساحل غلت بزنم.
چشمم كه به خورشيد افتاد ، يادِ تمامِ مهربانىهاى خدا بيفتم و لبخند عميقى روى لبم سبز شود..
اين روزها دلم مىخواهد بىخيالى اكسيژنِ روحم باشد تا هر ثانيه آن را نفس بكشم !
دلم میخواهد بیخیال تمام آدم های زندگی ام شوم.
بیخیال آدمانی که جز سنگدلی چیزی به همراه ندارند.
.پس بیخیال همه ادم های مزخرف زندگیم میشم(: