شوهرم ماهی یک ونیم ثابت میگیره.کارش ۲۴ ۴۸ هست.یعنی در طول ماه ده روزش سرکاره..ودر طول اون ده روز هم روزی ۷۰ ۸۰تومن روزانه پول بهم میده.....خونه مال خودمونه...میمونه خرج خونه اب برق گاز شارژ اینترنت.لباس خدای نکرده مریضی و اگه بتونم پس انداز کوچولو
الان که دارم اینو برات مینویسم، کاملاً رایگانه، ولی واقعاً نمیدونم تا کی رایگان بمونه! من و دخترم بدون حتی یه ریال هزینه، یه ویزیت آنلاین از متخصص حرفهای گرفتیم. کامل بدنمون رو آنالیز کرد، تکتک مشکلات رو گفت و راهحل داد.
خودم کمر و گردنم خیلی مشکل داشت، دخترم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت… و باورت میشه؟ همهش رو درست کردیم!
شوهرت خیلی خوب میتونه شغل دوم بگیره ها. تو سوپری فروشنذه بشه، تاکسی اژانس خیییلی کارا .. عملا بخور و بخوابه ها.. شوهر من ۷ صب تا ۷ شب سر کاره تازه دور هم هست ۶ میره ک ۷ اونحا باشه ازون ورم ۸ میاد
من شوهرم دونیم میلیون دادنگرفتم گفتم کمه. دونیم میلیون بجزخرچ دگتری ولباس
چقدر شرایط دیکران سخته
چقدر ناشکرم من 😔
یکی جدی بودنش به دل آدم میشینه، یکی خوش اخلاق بودنش.. یکی سرسنگینش به دل میشینه، یکی شیطونش! یکی کم حرفش دوست داشتنیه.. یکی پرحرفش! اگه ادای کسی رو دربیاریم جذاب نمیشیم مسخره میشیم، شبیه خودت باش مگه خودت چشهシ راستـی..همیشه لبخند بزن، لبخندت یا باعث شادی آدما میشه یا آزارشون، میخوام بگم در هر دو صورت تو برنده ایシ
زنی را میشناسم من،که در یک گوشه ی خانه،میان شستن و پختن،درون اشپزخانه،سرود عشق میخواند…نگاهش ساده و تنهاست،صدایش خسته و محزون،امیدش در ته فرداست………زنی هم زیر لب گوید گریزانم از این خانه،ولی از خود چنین پرسد:چه کس موهای طفلم را پس از من میزند شانه؟……زنی با تار تنهایی لباس تور میبافد،زنی در کنج تاریکی نماز نور میخواند………زنی را میشناسم من که میمیرد ز یک تحقیر ،ولی آواز میخواند که این است بازی تقدیر……زنی با فقر می سازد،زنی با اشک میخوابد،زنی با حسرت و حیرت گناهش را نمیداند…زنی واریس پایش را زنی درد نهانش را، ز مردم میکند مخفی ،که یکباره نگویندش چه بدبختی،چه بدبختی……زنی را میشناسم من که شعرش بوی غم دارد،ولی میخندد و گوید که دنیا پیچ و خم دارد… تقدیم به بانوان سرزمینم که هرکدام در پس لبخندشان،غمی پنهان دارند…به امید روزی که تمام زنان و دختران این مرز و بوم شاد و آزاد باشند😔