من ۷ هفتمه و با اولین ماه اقدام باردار شدم شوهرم خودش ذوق بچه داشت باردار که شدم هرچی می خواستم تو دو دقیقه برام می آورد حالا از دیشب هی میگه سقط کن من پشیمون شدم هنوزم من و تو وقت داریم عجله کردیم من دوست دارم خونه رو بزرگتر کنم ماشین بگیریم بچه تو رفاه بزرگ بشه من همه کار کردم با سیاست تهدید دعوا فایده نداره حرف خودشو میزنه میگه سقط کن ماشین میزنم به نامت همه کار میکنم بعدا هم میشه بچه دار شد هرچی بهش میگم بابا بچمه نمیتونم خدا روزیشو میده ما که هم که ندار نیستیم دستمون به دهنمون میرسه نمی فهمه حالا الکی بهش گفتم من فردا میرم دکتر ببینم چی میگه برا سقط اومدم خونه مامانم خیلی گیر داده آخه به داروی عطاری و اینا حالا من موندم چیکار کنم چه رفتاری کنم منصرف بشه
هرچی صلاح میدونین
راضی نشو
به مامانت بگو
عزیزم خدا بهتون داده ناشکری نکنید . اگه اولین بارداریت هست این کارو نکن ممکنه ضرر داشته باشه واست. با داروهای عطاری هم ممکنه بیفته ممکنه نیفته خدایی نکرده بچه طوریش بشه.
چند سالتونه ؟ چند ساله ازدواج کردین ؟
قبل اقدام خودش میخاست بچه ؟
اصلا سقط نکن به خاک سیاه میفتی دور از جون
بگو ممکنه بلایی سرم میاد و خدایی نکرده دیگه بچه دار نشم
باید قبل اقدام این فکر رو میکرده نه حالا
نکن نکن گناه داره🙁
مطمعنی دلایلش همینه که گفته
راضی نشو که بعدا تاحدمرگ پشیمون میشی بهش بگو مگه بچه بازیه میدونی سقط چقدروحشتناکه ممکنه هیچوقت حامله نشی
ب باباش بگو یا مامانش
ب نظرم ی بزرگتر باهاش صحبت کنه از خونواده خودش سقط عوارض داره
بهش بگو اولش فکر میکردی
نه اصلا سقط نکن مقاومت کن موجود زنده گناه داره
بگو اون موقع که تو فضا بودی باید فکر این موقع ها رو میکردی عزیز راضی نشو
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
31 ثانیه پیش
33 ثانیه پیش
43 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
