خانما من 38 سالم هست ویه دختر نوجوون فقط دارم،همیشه خونه وزندگیم برق میزد،درسال سه بار خونه تکونی میکردم،کلا دوست داشتم به زندگیم وبچه ام برسم،به همسرم برسم،تردمیل میزدم پیاده روی میکردم،خیاطی،بافتنی،کیک وشیرینی وکلی کارهای دیگه،ولی الان اصلا نمیتونم ازجام بلند بشم مخصوصا توقرنطینه به شدت افسردگی گرفتم،الان خونم مرتبه تمیزه،چون همسرم خیلی زود بازنشست شد توخونه هست وخیلی کمکم میکنه،اما انگارمن شوق زندگی ندارم حتی آب هم نمیتونم برم بخورم انقدر برام سخت وخسته کننده هست انگار،به نظرتون چیکارکنم دارم زجرمیکشم حسابی افسرده شدم