بچه ها من باردارم.پنج ماهه.شوهرم خیلی بددهنه.کمترینش اینه که به جا اسمم ،حیوون صدام میزنه. دیگه نمیتونم تحمل کنم. بعد از چهار ماه رفتم خونه مادر شوهرم که هی پیام میداد میگفت دلم برات تنگ شده.رفتم نشستم اونجا ،دلم گرفته بود. گفت من چیزی درست نمیکنم بیارم برات ،چون خیالم راحته محمد بهت میرسه.خودش خوبمیشنایسه پسرش چقدر بد دهنه.منم حرصم گرفت نشستم همه رفتارا و فحشاشو گفتم. گفتم باهاش حرف بزنه. نصیحتش کنه.اونم شروع کرد با من همراه شدو از پسرش بد گفت. برگشتم خونه.دیروز زنگ زده به شوهرم گفته زنت میاد میشینه اینجا از اول تا اخر از تو بد میگه😢.اونم اومد پدرمودراورد.به مامانمم زنگ زد گفت پاشو بیا به دخترت برس.نشستی تو خونت عین خیالتم نیست.( مامانم پیره ،افتادگی رحم شدید و کم کاری کلیه داره،نمیتونه راه بره) از همشون بدم اومده ولی نمیدونم چیکار کنم.چه رفتاری کنم؟ تا الان همیشه احترام گذاشتم
چه آدم بدیه چرا بهش اعتماد کردی
نمیدونم چی بگم واقعا🤨🤨😐😐
اخه چرا حامله شدی از همچین مرد و خونواده ای؟!!!!
از من نصحیت هیچوقت با مادرشوهر دردودل نکن.هرچند پسرش بد باشه طرف بچشو ول نمیکنه
چ بی تربیت
خدا هر دوشونو لال کنه عوضی های دروغگوی بد دهنو.به مامانت دلداری بده نزار نگرانت بیشتر بشه
خودت جم کن برو خونه اقات
بچه اونه مادرت چی برسه ببخشیدا مرتیکه عوضی
چقدر بیشعور ولی کار مادرشوهرت طبیعی بوده اخه مادرشوهر کی دوست عروس بوده همشون تقریبا کرم میریزن
دیگ باهاش دردو دل نکن
بخشید عزیز چرا بچه دار شدی؟
چرا تحت هر شرایطی میمونی و زندگی میکنی؟ مطمئن باش بدتر ازاینم سرت میارن این خانواده بی فرهنگ
مادرشوهر هرچقد دلسوز هیچچچچوقتتتت نمیتونه به عروس تو این مسائل کمک کنه...این نصیحت خواهرانه بشورش بزار کنار دیگه هیچییی بهش نگو.
یا ابوالفضل،چرا زودتر جدا نشدی آخه این چه زندگی ای
☹️ چه بده اینجوریییی
خب حرف حق بزن به شوهرت بگو این چه رفتاریه خوبه منو تورو اسم حیوون صدا بزنم؟؟یا منم حرف های زشت بزنم؟؟
چیز بدی نگفتم پیش مامانت اونم مادرته بزرگت کرده تورو بهتر از من میشناسه من فقط ازش کمک خواستم تا ی جوری این بددهنی ازت دور بشه چون واقعا دارم عذاب میکشم مخصوصا که الان حاملم و طاقتم کم شده
