2777
2789

کیف مدرسه ام رو دوشم بود جیغ میزدم گریه میکردم میگفتم کیفم کجاس همه چپ چپ نگا میکردن/:

جایی که دل شکستگی از حد بگذرد چشم ها به حرف می آیند. با الفبای اشک....!!! آرام و بی صدا...(:

بچه‌ها، دیروز داشتم از تعجب شاخ درمیاوردم

جاریمو دیدم، انقدر لاغر و خوشگل شده بود که اصلا نشناختمش؟!

گفتش با اپلیکیشن زیره لاغر شده ، همه چی می‌خوره ولی به اندازه ای که بهش میگه

منم سریع نصب کردم، تازه تخفیف هم داشتن شما هم همین سریع نصب کنید.

یه بار کف کلاس داشتیم میرقصیدیم یهو دیدم همه رفتن نشستن اعتنایی نکردم به رقص داغونم ادامه دادم یهو یرگشتم دیدم مدیر دست به سینه با به اخم غلیییظ داره نگام میکنه  

چیزی‌دَر‌گوش‌ِقـٰاصِدَک‌هـٰا‌گُفتِه‌اَم‌اَز‌آرِزوفَرـٰاتَر...🕊

در کلاس زنگ هنر قبل اینکه دبیر بیاد فوتبال بازی می کردیم چون صندلی ها رو دور تا دور می گذاشتیم  

این نیز بگذرد های امروزمان ..... آینده دیروزمان است.               https://harfeto.timefriend.net/16305825771930           متاسفانه رفتیم جزء دو نفر از این کاربری استفاده می کنند...

کلاس اول تو دستشویی گیر کردم یه زنگ نبودم کسی نفهمید😐

بیگناه پای دار رفت نمیدانست بالای دار هم خواهد رفت! چاقو دسته ی خود را برید و محبت خارها را گل نکرد.                                                                       همانطور که دوری دوستی نیاورد، در و تخته هم اصلا با هم جور نبودند.                                                     بار کج هم چه خوب به منزل رسید. به دعای گربه کوره عجب بارونی اومد.                                                    کار از محکم کاری عیب کرد.ماه هم چه خوب زیر ابر پنهون ماند.                                                             اتفاقا پول خوشبختی آورد و ظلم ماندگار شد. تاریخ انقضای ضرب المثل ها هم به پایان رسید.                    عجب دنیای عجیبی ست

کاش،برگردیم به اون دوران🙃

شوهرم نجاره... تو یه سانحه یه دستش قطع شده،واون لحظه امید منم قطع شد.... شوهرم ترک و خودمم کوردم .....پرستار بودم ولی بخاطر بچه هام ادامه ندادم سنم کمه ولی دردم زیاده.... ولی خداروشکر۷تاخواهر خوب دارم... لطفا درمورد امضام هیچی نپرسید. ....

من از اوناش بودم ک خیلی شیطونه و حراف و شاد و شنگول اینا

یه روز سر صف صبحگاهی داشتم سر به سر یکی میزاشتم یهو ناظم بلند داد زد فلااانییی ببند دهنتو دیگههه چقد حرف میزنییی گوش بدههه😐😂😂😂😂😂😂از اون روز به بعد تو مدرسه معروف شدم😑😂😂

چیزی‌دَر‌گوش‌ِقـٰاصِدَک‌هـٰا‌گُفتِه‌اَم‌اَز‌آرِزوفَرـٰاتَر...🕊

معلم درس میداد ما یواشکی نامه نگاری میکردیم بادوستام یه بارمعلم دید گف باید بیارین بخونم چی نوشتین وگرنه مستمرتونوصفرمیدم ماهم داشتیم راجب یه چیز خیلی .....حرف میزدیم زود پاره اش کردم صفحه رو

  دخترگلم 1400/8/2ساعت23:55به دنیااومد تواون لحظه براسبزشدن دامن همه منتظرادعاکردم

من دبستانی بودم نمیدونم سال چندم بود بعد اون زمان بهمون شیر میدادن و من با یه مقنعه کج وکوله در حال هورت کشیدن شیر بودم غافل ازاینکه اون جناب جدیدی که دم در وایساده در حال عکس برداریه اند ماجرا اومد از کله من عکس گرفت گذاشت سر در روزنامه که اره ما به بچه ها شیر میدیم بعدم فقط کله من بود درحال هورت کشیدن😐

مدرسه ام به‌عنوان افتخار یه جلد از اون روزنامه لنتیو کوبوند تو برد مدرسه تا سال آخر با دوستام میدیدم میخندیدم بهش😐😂

زندگی این نیست که منتظر تموم شدن بارون باشی؛زندگی رقصیدن زیر بارونه... فقط وقتی میتونی سبکی رو حس کنی که سنگینی رو تجربه کرده باشی...زندگی مثل معادله ریاضی نیست،هیچ جواب واضح و مشخصی وجود نداره؛وقتی به مشکل بر بخوری فقط به خودت بستگی داره که چجوری حلش کنی...واسه آدمهایی که نمی خوان خودشونو نجات بدن!  هیچ راه نجاتی وجود نداره...!مردن ترسناک نیست، چیزی که ترسناکه اینه که تا آخرش زندگی نکنی...! خدا همیشه یه جوابی برای ما آماده کرده...فقط ما برای دیدن جواب خدا بیش از حد نابینا ایم...! 
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز